آئینها و سنتهای عهدعتیق: قربانی جُرم
این آیات در ارتباط با گناهانی قرار دارند که نسبت به دیگران انجام میشود و این چنین گناهانی نه تنها باید جبران شوند بلکه اضافه بر آن نیز نیاز به تقدیم قربانی جرم دارند.
قربانی جرم پنجمین قربانی از پنج قربانی عمده بود که خداوند به قوم اسرائیل فرمان داد تا به او تقدیم کنند. تفاوت آن با قربانی گناه در این بود که قربانی جرم جبرانی بود برای هرگونه غفلت در دستورات خداوند و هر گونه خسارت به دیگران که سبب گناه میگردید. اگر شخصی در خفا گناه میکرد بدون اینکه سبب آن اهمال یا وارد آوردن خسارت به دیگران باشد قربانی گناه کفایت میکرد. اما اگر غفلتی یا خسارت زدن به شخص دیگری نیز رخ میداد علاوه بر تقدیم قربانی جرم، در حد ممکن خسارت وارده یا غفلت انجام شده نیز باید جبران میگردید.
در کتاب مقدس دو نوع غفلت مورد بررسی قرار گرفته است اولین مورد در ارتباط با ”خسارت یا غفلت“ نسبت به خداوند و دومین مورد در ارتباط با خسارت یا غفلت نسبت به سایرین است. اما ما باید همیشه به خاطر داشته باشیم که هر گناهی نسبت به دیگران، گناه به خدا نیز محسوب میشود.
اول به گناهانی اشاره میشود که در مورد ”غفلت“ ورزیدن نسبت به چیزهای مقدّس خداوند است. این ”چیزهای مقدّس“ شامل هر چیزی میشود که تقدیس شده یا وقف خداوند گردیده است. نمونههایی از این ”چیزهای مقدّس“ شامل تمام هدایایی میشد که فرض بر این بود که قوم اسرائیل باید به خداوند اهدا کند، همچنین ده یک و نوبر محصولات نیز مشمول آن میشد. اگر یک اسرائیلی در پرداخت ده یک یا یک هدیه، تاخیر میکرد و یا قسمتی از یک تقدیمی را میخورد که برای کاهنان در نظر گرفته شده بود، این به مفهوم ”غفلت“ ورزیدن نسبت به چیزهای مقدّس خداوند بود. در اصل این به منزلۀ ”فریب“ دادن خداوند بود.
خداوند برای قربانی جرم یک قوچ جهت قربانی کردن تعیین کرده بود و همچنین پرداخت به نقره برای هر آنچه که در اهدای آن تاخیر شده بود به انضمام بیست درصد که باید به آن اضافه میگردید.
برخی از افراد ممکن بود که در ترس از این باشند که ممکن است نسبت به چیزهای مقدّس خداوند مرتکب اشتباهی شده باشند، اما در مورد آن مطمئن نبودند. این اشخاص برای آسودگی وجدانشان میتوانستند یک قربانی جرم تقدیم کنند، اما در این مورد برای جبران آن نباید چیزی پرداخت میکردند.
گناهانی که در اینجا تشریح شده است در خلاصه میتواند به عنوان کلاهبرداری و فریب دادن همسایه بشمار آید. کتاب مقدس کاملا روشن میکند که هر وقت ما نسبت به همسایه خود گناه میکنیم در اصل ما به خداوند خیانت میکنیم؛ یعنی ما نسبت به خدا گناه میکنیم. هر گونه گناهی ضدیت با خداوند است، زیرا گناه همیشه مستلزم شکستن یکی از فرامین خداوند است. ما نمیتوانیم بگوییم که ”خداوند را دوست داریم“ و در همان زمان همسایه خود را فریب دهیم. بدینسان قربانی جرم برای قوم اسرائیل طریقی را برای ترمیم اعمال نادرست نسبت به همسایه فراهم کرده بود که به سهم خود ترمیم این اعمال نادرست برای ارتباط با خداوند بسیار ضروری بود.
از اینرو خواسته شده است که هر گونه خسارت به همسایه نه تنها باید جبران شود بلکه بیست درصد اضافه بر آن نیز باید پرداخت شود. فقط پس از اینکه کل خسارت وارده به همسایه پرداخت گردید شخص میتواند قربانی جرم خود را برای تقدیم به مذبح بیاورد. تا زمانیکه ما اول اعمال نادرست با همسایگان خود را حل نکرده باشیم، آوردن یک هدیه به حضور خداوند کاملا بی فایده است.
بدینسان این دو چیز باید همواره با یکدیگر همراه و به یک ترتیب باشند: اول، جبران کردن خسارت وارده به همسایه خود؛ دوم، ”جبران“ گناه خود نسبت به خداوند.
از بررسی خود در ارتباط با قربانی جرم میتوانیم بفهمیم که گناه همانند قرضی است که باید پرداخت شود. اگر ما سبب خسارت یا آسیب رساندن به شخص دیگری شویم، کافی نیست که به راحتی بگوییم، "متاسفم"؛ ما باید آسیب و خسارت وارده را جبران کنیم. قوم اسرائیل هم باید خسارت را جبران میکرد و هم باید یک قربانی جرم برای جریمه میداد. ما مسیحیان نباید جریمهای پرداخت کنیم زیرا مسیح آنرا برای ما پرداخت کرده است، اما ما باید نسبت به جبران خسارت اقدام کنیم. هر چند بخشایش برای مسیحیان یک هدیه ”رایگان“ از فیض خداوند است، اما ما از الزام به اصلاح اشتباهات خود نسبت به همسایگان خود آزاد نیستیم.
قربانی جرم در واقع با گناهانی برخورد داشت که به مانند یک بدهی بودند که باید پرداخت شوند، یا به مانند اشتباهاتی بودند که باید اصلاح شوند. این گناهان نه تنها یک قربانی کفاره را طلب میکردند تا به سبب آن نادرستیها با خداوند اصلاح و درست شود بلکه همچنین شامل پرداخت غرامت برای اصلاح و درست کردن گناه به همسایه نیز میگردید.
برگرفته از وب سایت: www.razgah.com
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |