معرفی عهد جدید: کلیسا در جفا-رسالۀ اول پطرس (فصل هجدهم)
فصل هجدهم
کلیسا در جفا-رسالۀ اول پطرس
زمینه
تا این زمان در عهد جدید چندان سخنی در مورد رابطه بین مسیحیت و دولت روم به میان نیامده است. چندان اشاره به امور سیاسی که در اناجیل وجود دارد مربوط است به حکومت محلی هرودها نه به امپراتوری روم به استثنای این فرمایش مهم مسیح: «مال قیصر را به قیصر ادا کنیم و مال خدا را به خدا» (متی ۲۱:۲۲). در اعمال رسولان بارها مشاهده میشود که مسیحیت با مقامات دولتی روم رابطۀ حسنهای دارد ولی معلوم میشود که این تماسها خیلی زیاد نبود. در رسالات پولس دربارۀ فلسفۀ سیاست بحث نشده و فقط به این نکته قناعت شده است که مسیحیان باید مطیع دولتهای موجود باشند زیرا این دولتها از طرف خدا مقرر گردیدهاند (رومیان ۱:۱۳-۶).
این سکوت نسبی در مورد روابط سیاسی را، که در یک حکومت دیکتاتوری چندان معمولی به نظر نمیرسد، میتوان به چند طریق توجیه کرد: اولاً مسیحیت در مرحلۀ اول روحانی است نه سیاسی. عیسی به پیلاطس فرمود: «پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان میبود خُدّام من جنگ میکردند» (یوحنا ۳۶:۱۸). تعالیم عیسی از نظر علمی دارای نتایج سیاسی بود ولی نه خود عیسی انقلابی و آشوبگر بود و نه رسولانش.
ثانیاً، همانطوری که ملاحظه شد، مسیحیت در میان یهودیت رشد یافت که یک مذهب رسمی و مورد حمایت دولت بود. سیاست امپراتوری روم این بود که مادام که انجام امور مذهبی با هدفهای امپراتوری در تضاد نبود در مورد آن مدارا به عمل میآمد. تا وقتی مسیحیان ناراحتی ایجاد نمیکردند، در مورد آنها چشمپوشی میشد.
مسیحیانی که در اوایل قرن اول با مقامات امپراتوری روم تماس پیدا کردند، نظر مساعد آنها را نسبت به خود جلب نمودند. پولس رسول لااقل در دو مورد بر اساس حقوق تابعیت رومی خود دفاع کرد (اعمال ۳۶:۱۶-۳۹و۲۴:۲۲-۲۹) ولی در عین حال میتوانست ادعا کند که مرتکب اعمالی نظیر خرابهکاری و شورش نشده است (۱۲:۲۴). سیاست کلیسا این بود که به وسیلۀ پیام مسیح از طریق مسالمتآمیز در اجتماع نفوذ کند.
در اواخر دهۀ ششم قرن اول، اوضاع به تدریج عوض شد. مسیحیان از یهودیت جدا گردیده و به عنوان یک گروه متفاوت شناخته شده بودند. اعتقاد راسخ آنها در مورد ایمان به خدای نادیده و ایمان به مسیح زنده شده سوءظن و تحقیر مردم را برانگیخت و سخنان آنان در مورد داوری آینده و سرنگونی نظام جهانی باعث ایجاد سوءتفاهم و نفرت گردید. عکسالعملی که بر ضد مسیحیان در زمان نرون در امپراتوری روم ایجاد شد، نتیجۀ نفرت مردم و اتهامات غرضآلود نرون بود. پایان رسالات رسالههای شبانی نشان میدهد که با مرگ پولس سیاست دولت تغییر یافت و اغماض به انتقادات خصومتآمیز مبدّل گردید.
وقتی کلیساها به این تغییر روش پیبردند، از آیندۀ خود بیمناک گردیدند. آنها نمیتوانستند به طور سازمانیافتهای در مقابل دولت مقاومت نمایند زیرا این کار با اصل اطاعت مسالمتآمیز از دولت مخالف بود و باعث ایجاد اتهامات جدیدی بر علیه آنها میشد. آیا میباید نابود شوند؟ عاقبت چه خواهد شد؟ آیا اعمال بیرحمانۀ نرون در سایر قسمتهای امپراتوری تکرار خواهد شد؟ کلیساها در این مورد از رهبران خود انتظار پاسخ داشتند.
رسالۀ اول پطرس در پاسخ سؤالات فوق نوشته شد و مخصوصاً به پنطس و غلاطیه و کپدکیا و آسیا و بطانیا واقع در شمال آسیای صغیر مربوط میشود. پنطس و کپدکیا در اعمال رسولان جزء نواحی موعظه شده توسط پولس ذکر نگردیدهاند. پولس کوشش نمود به بطانیا مسافرت نماید ولی منع گردید (اعمال ۷:۱۶). در آسیا و غلاطیه بشارت داد ولی ترتیب ذکر نامهای این نواحی نشان میدهد که مخاطب پطرس مسیحیانی بودند که در نواحی شمال زندگی میکردند.
طرز شروع و تأسیس این کلیساها برای ما کاملاً روشن نیست. در روز پنتیکاست عدهای از اهالی کپدکیا و پنطس حاضر بودند (اعمال ۹:۲) و ممکن است به سرزمین خود برگشته و خبر آمدن مسیح موعود و نزول روحالقدس را به آنجا برده باشند. امکان دارد پطرس در این نواحی موعظه کرده باشد زیرا در کلیسای انطاکیه خدمت کرده (غلاطیان ۱۱:۲) و در اطراف دریای مدیترانه مسافرت نموده بود و این در زمانی بود که پولس به طرف اروپا مسافرت کرده و در آنجا موعظه مینمود (۱قرنتیان ۵:۹). هرچند مدرک کتبی وجود ندارد که پولس این کلیساها را تأسیس نموده و یا حتی از آنها بازدید به عمل آورده باشد ولی خلاف آن هم ثابت نشده است. شاید پولس به این دلیل که شخص دیگری در این نواحی موعظه کرده بود از مسافرت به آنجا خودداری کرد.
رساله به «غریبانی که پراکندهاند…» (۱پطرس ۱:۱) خطاب شده است. این طرز درود و اشارهای که به امتها وجود دارد (۱۲:۲و۳:۴) نشان میدهد که «برگزیدگان» مذکور در ۲:۱ غالباً از یهودیان خارج از فلسطین بودند. مفهوم این اصطلاحات قابل بحث است. «امّتها» نه فقط به معنی غیریهود از نظر ملی بود بلکه مفهوم روحانی نیز داشت. از نظر یک یهودی، امّتها کسانی بودند که خدای حقیقی را نمیشناختند. وقتی مسیحیان بعضی از اصطلاحات یهودیان را مورد استفاده قرار دادند، «امّتها» همان مفهومی را یافت که اصطلاح «بتپرستان» داشت. این مفهوم که در اول پطرس به کار برده شده است در چند جای دیگر نیز مذکور است. در اول پطرس ۱۴:۱ به خوانندگان دستور داده شده است که «چون ابنای اطاعت هستید مشابه مشوید بدان شهواتی که در ایام جهالت میداشتید» و آنها را تشویق میکند که به مسیح اعتماد داشته باشند. ممکن نبود کسانی که به عنوان یهودی با تعلیم کتاب مقدس تربیت شده بودند جاهل خوانده شوند. به علاوه پطرس دربارۀ «سیرت باطلی که از پدران خود یافتهاند» سخن میگوید (۱۸:۱). وی اضافه میکند که آنها «از ظلمت به نور عجیب» خوانده شدهاند (۹:۲) و در دومین قسمت که از امّتها سخن میگوید اظهار میدارد «عمر گذشته کافیست برای عمل نمودن به خواهش امّتها و در فجور و شهوات و میگساری و عیاشی و بزمها و بتپرستیهای حرام رفتار نمودن» (۳:۴). هرچند این کلیساها، مانند کلیساهایی که پولس تأسیس کرده بود، شامل عدۀ زیادی یهودی و جدیدالایمان بودند ولی شک نیست که اعضای غیریهودی نیز داشتند. ممکن است چنین تصور کرد که پطرس هر دو گروه را در نظر داشت ولی اصطلاح «بتپرستیهای حرام» نشان میدهد که عدهای از امّتهای مسیحی شده نیز در این کلیساها بودند.
علت نوشته شدن این رساله عبارت بود از سایههای شوم جفا. جفا یا زحمات یکی از تأکیدهای اصلی این رساله است که لااقل در شانزده مورد ذکر شده است. این کلیساها «در تجربههای گوناگون محزون» بودند (۶:۱)، بعضی از اعضای آنها «ناحق» جفا میکشیدند (19:2)، این امکان وجود داشت که آنها «برای عدالت» گرفتار جفا شوند (۱۴:۳) و حتی برای انجام کارهای نیکو زحمت ببینند (۱۷:۳). روزهای تاریکی در پیش بود زیرا تجربۀ آتشینی پیشبینی میشد که بر اثر آن با آنها مثل قاتل یا دزد یا شریر رفتار میشد، پطرس آنها را نصیحت میکند که اگر «چون مسیحی» عذاب بکشند شرمنده نشوند (۱۲:۴-۱۶). همه باید این زحمات را حتیالمقدور با شجاعت تحمل نمایند. این رساله هشدار و تشویقی است برای آمادگی در مقابله با زحمات آینده.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |